جدیدترین ها

۱۵۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دیدن خواب خلعت و خفاش به همراه تعبیر

خلعت
 محمدبن سیرین گوید: خلعت به خواب دیدن، چون پاکیزه و نیکو بود، دلیل بر عزت یافتن و مرتبت و ریاست و مملکت و زن و کنیزک بود و حکم و تاویلش به قدر و قیمت خلعت دهنده بود. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند پادشاهی خلعت بدو داد، دلیل که از سلطان به قدر آن مال و نعمت یابد. اگر بیند عالمی او را خلعت داد، دلیل است که از آن عالم او را علم حاصل شود... 
حضرت امام جعفر صادق فرماید: اگر کسی بیند خلعت او جامه کرباس بود و نیکو و سفید یا سبز بود، دلیل که عز و جاه دنیا و عقبی یابد. اگر بیند خلعت او از دیبا یا جامه ابریشمین بود، دلیل که عزت و نعمت دنیائی بیابد.

عکس خفن

خفاش
دیدن خفاش در خواب شئامت دارد و از موش و جوجه تیغی بد تر است. دیدن خفاش در خواب نه فقط برای بیننده خواب بد است بل که روی زندگی اطرافیانش نیز اثر می نهد. اگر در خواب دیدید که خفاش را کشتید بر دشمن چیره می شوید اما باقی گذاشتن جسد خفاش خودش ابتلا و بلا است و لاشه خفاش خود گویای مصیبت است... 

اگر خفاش بچه کرده بود دشمنی است که ریشه دوانیده و انهدامش دشوار شده است. اگر در خواب ببینید خفاش یا بچه هایش را در کیسه ریخته و به جایی دور برده و آزاد کردید بهتر این است که آن ها را بکشید.

عکس های خفن

  • nima ramezani
  • ۰
  • ۰

علت توقف توزیع رایگان کاندوم

سلامت نیوز: دکتر مزدک دانشور انسان‌شناس پزشکی می‌گوید "به‌علت نبود پزشک خانواده که بتواند آزمایش‌های دوره‌ای را برای متقاضیان و شهروندان اعمال کند، نمونه‌گیری اتفاقی برای بررسی حضور ویروس HIV یا در مراکز انتقال خون صورت می‌گیرد، یا در مناطق پرخطر همچون زندان‌ها یا برای افراد پرخطر چون زنان خیابانی و یا در نهایت به صورت تقاضای فردی در آزمایشگاه‌های دولتی و خصوصی".

کاندوم

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرارو، مدتی برخی از بیلبوردهای تبلیغیِ شهر تهران درباره ابتلا به ایدز هشدار دادند. تلاش برای جلوگیری از انتقال ویروس ایدز، آن‌هم پس از مدت‌ها در فضاهای عمومی، در حالی صورت گرفت که بنابر آمارها تنها 30 درصد از بیماران مبتلا به ایدز شناسایی شده‌اند؛ 30 درصدی که 85 درصدشان مرد و 15 درصدشان زن هستند.

طبقِ آمار وزارت بهداشت 7 هزار و 387 نفر از مبتلایان به ایدز جانشان را از دست داده‌اند. سخنگوی وزارت بهداشت با ارائه این آمار گفته که ایران در آموزش‌های پیش‌گیری از ایدز ناموفق عمل کرده است.

عباس صداقت –رئیس مرکز تحقیقات ایدز- با توجه به زیادشدن آمار ابتلا به ایدز از راه ارتباط جنسی، صراحتا گفته تنها راه برای پیشگیری از ایدز توزیع فرهنگ‌سازی برای استفاده از کاندوم است.

کامبیز محضری –کارشناس کمیته پیشگیری از ایدز سازمان بهزیستی کشور- هم معتقد است باید به مردم گفته شود اگر از کاندوم استفاده کنند به ایدز مبتلا نخواهند شد.

دکتر مزدک دانشور انسان‌شناس پزشکی می‌گوید "به‌علت نبود پزشک خانواده که بتواند آزمایش‌های دوره‌ای را برای متقاضیان و شهروندان اعمال کند، نمونه‌گیری اتفاقی برای بررسی حضور ویروس HIV یا در مراکز انتقال خون صورت می‌گیرد، یا در مناطق پرخطر همچون زندان‌ها یا برای افراد پرخطر چون زنان خیابانی و یا در نهایت به صورت تقاضای فردی در آزمایشگاه‌های دولتی و خصوصی".

ایدز نیازمند بیلبورد تبلیغاتی نیست!
دانشور گفت: بیلبوردهای تبلیغاتی تقریبا در تجربه زیسته اکثر شهرنشینان پدیده‌ای تکراری و گاه ناملموسی است.

وی گفت: این بیلبوردها آنقدر ناپیدا هستند، که ممکن است حتی به مضمون آن توجهی نکنیم ولی مولفه‌های تصویری آن را در ناخودآگاه به خاطر می‌سپاریم. مولفه‌هایی که ناخودآگاهِ ما را هدایت می‌کند تا انتخاب‌های متناسب با آن تبلیغات داشته باشیم.

وی اظهار کرد: حال باید از متولیان امور پرسید که آیا جای شعارهای تبلیغاتی مربوط به سلامت بیلبوردهای تبلیغی است؟ آیا این نحوه اطلاع‌رسانی می‌تواند رفتارهای شهرنشینان را تغییر دهد و آن‌ها را وادار کند که رفتار خود را در هنگام برقراری رابطه جنسی تنظیم کنند؟

وی در ادامه در این‌باره توضیح داد: بیایید فرض کنیم که این تبلیغات بیلبوردی نه برای اثرگذاری خاص بر روی مخاطبان بلکه برای واردکردن ادبیات پیشرو به سطح خیابان انجام پذیرفته است.

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران تصریح کرد: من بدون نادیده‌گرفتن انگیزه‌های شریفانه‌ای که ممکن است پشت چنین اقداماتی باشد، این گونه کارها را "هیاهویی برای هیچ" می‌دانم و در راستای دیگر کارهای پوپولیستی وزارت بهداشت همچون طرح تحول سلامت و یا فلورایدتراپی دانش‌آموزان می‌دانم.

وی درباره دلیل این عدم‌تاثیرگذاری گفت: به یک دلیل روشن... دهانی که زبان به نصیحت می‌گشاید باید از مشروعیت و پذیرش بالایی برخوردار باشد وگرنه نصایحش به دیواری از امتناع در ناخودآگاه مخاطبان برخورد می‌کند.

دانشور همچنین در ادامه تاکید کرد: آیا می‌توان به بیلبوردهایی که سال‌هاست برای تبلیغ کالاهای بی کیفیت به کار رفته‌اند به عنوان یک گزینه مشروع نگریست؟ وقتی مخاطبان می‌بینند که در میانه مذاکرات اتمی ناگهان بیلبوردهای در تخریب مذاکره کنندگان در حاشیه بزرگراه‌ها سبز می‌شود می‌توانند به بیلبوردهای بهداشتی-سلامتی اعتماد کنند؟

دانشور بهترین راه برای کنترل ایدز را آموزش و فعالیت‌های اجتماعی دانسته و گفت: باتوجه به تجربیات کشورهایی که توانسته‌اند همه‌گیری ایدز را تحت کنترل درآوردند، علاوه بر آموزش رسمی در مدارس، خیابانی با توزیع رایگان کاندوم، ارائه پمفلت‌های مربوطه و آموزش چهر‌ه‌به‌چهره می‌تواند از شیوه تبلیغاتی-خودنمایانه بیلبوردی بسیار موثرتر واقع شود.

زنان قربانیانِ شیوعِ ایدز
این پزشک دلایل پزشکی احتمالِ بیش‌تر ابتلای به ایدز در میان زنان را توضیح داد: پزشکان متخصص عفونی و صاحب‌نظران بهداشتی، زنان را بیشتر در معرض خطر ابتلا به ویروس HIV در رابطه جنسی می‌دانند، چرا که انتقال مایعات عموما به مهبل زن بیشتر انجام می‌گیرد.

وی همچنین ادامه داد: دوم اینکه زنان در رابطه جنسی بیشتر نقش فرودست را بازی می‌کنند و احتمال آسیب‌پذیری آنان همیشه بیشتر است.

این انسان‌شناس در ادامه تشریح کرد: زنانی که در رده‌بندی‌های پایین درآمد، سواد و منزلت قرار دارند، زنانی که تن‌فروشی به نوعی شغل آنان محسوب می‌شود و توان چانه‌زنی آن‌ها در حداقلِ ممکن است، زنانی که علی‌رغم موقعیت شغلی و درآمدی بالا از حقوق جنسی خود در برابر شریک جنسی‌شان بی‌خبرند، بیشتر در معرض ابتلا به ویروس HIV هستند.

وی ادامه داد: چراکه آن‌ها نمی‌توانند شرکای جنسی‌شان را وادار به رابطه حفاظت شده کنند. دیده شده که در اکثر موارد مسئولیت پیشگیری از بارداری به عهده خانم‌ها قرار دارد و معنای آن این است که آقایان تمایل اندکی به استفاده از کاندوم دارند.

مزدک دانشور در پاسخ به این سئوال که "چطور آمارها آسیب‌پذیری بیشتر زنان را تأیید نمی‌کند؟" اظهار کرد: اول شیوه نمونه‌گیری و آمارگیری است.

وی همچنین گفت: به‌علت نبود زیرساخت پزشک خانواده که بتواند به صورت هماهنگ و یکدست آزمایش‌های دوره‌ای را برای متقاضیان و شهروندان اعمال کند، نمونه‌گیری اتفاقی برای بررسی حضور ویروس HIV یا در مراکز انتقال خون صورت می‌گیرد، یا در مناطق پرخطر همچون زندان‌ها یا برای افراد پرخطر چون زنان خیابانی و یا در نهایت به صورت تقاضای فردی در آزمایشگاه‌های دولتی و خصوصی.

مزدک دانشور همچنین با اشاره به مراجعه بیش‌تر مردان برای انتقال خون توضیح داد: عموم مراجعه‌کنندگان به مراکز انتقال خون، آقایان هستند و چون اکثر خانم‌ها خود را کم‌خون حس می‌کنند، تمایل چندانی از سوی خانم‌ها برای اهدا خون ابراز نمی‌شود.

وی همچنین در ادامه تصریح کرد: در حقیقت خانم‌ها در این مسیرِ غربالگری چندان حضور ندارند. دومین منطقه‌ای که غربالگری و نمونه‌گیری از آن (البته آن‌هم موردی و در صورت حاد شدن وضعیت و نه یک دستور‌العمل نهادینه) انجام می‌گیرد، زندان‌ها هستند.

این پزشک با اشاره به اولین نمونه‌گیری خون در یکی از زندان‌ها در ایران تصریح کرد: برای اولین‌بار نمونه‌گیری خون در یکی از زندان‌های غرب کشور شوک عظیمی به مسوولان وارد کرد چرا که متوجه شدند اکثریت زندانیان به ویروس HIV مبتلا شده‌اند.

وی همچنین در ادامه توضیح داد: طبق آمار، زندانیان مذکر، اکثریت زندانیان کشور را تشکیل می‌دهند و میزان اعتیاد تزریقی و مرحله آخر در آن‌ها بالاتر است و می‌توان حدس زد که در این مراکزِ غربالگری نیز آمارهای مربوط به ابتلا خانم‌ها کمتر باشد.

این انسان‌شناس گفت: نکته دیگر ناتوانی جنسی بسیاری از معتادان تزریقی است که از یکسو توان چندانی برای برقراری رابطه جنسی با همسران یا شرکای جنسی خود ندارند و از دیگر سو برای به دست آوردن مواد و دارو گاه به صورت "زیرسیگاری" دیگر زندانی‌ها در می‌آیند و این بار باعث انتقال ویروس به دیگر مردان زندانی می‌شوند.

وی به فرآیند آزمایش‌گیری از روسپیان و زنان خیابانی اشاره کرده و در این‌باره گفت: این کار منبعِ دیگر یافتن زنان مبتلا به ویروس HIV است که می‌توان حدس زد اکثر یافته‌ها در مورد زنان نیز از همین طریق است.

وی در ادامه چرایی آمار کمتر زنان شناخته‌شده مبتلا به ایدز گفت: تقاضای شخصی برای آزمایش نیز چندان شامل زنان نمی‌شود زیرا بسیاری از زنان هستند که رفتار پرخطر جنسی نداشته‌اند و احساس نیاز برای دادن آزمایش نمی‌کنند، حال آنکه ممکن است از طریق همسرشان آلوده شده باشند و بی‌اطلاع باشند.

مزدک دانشور در ادامه تصریح کرد: در نبودِ نظام بهداشتی-درمانی به هم پیوسته، در نبود زیرساخت پزشک خانواده و در حضور ترس و هراس عمومی از بیماری ایدز، نمی‌توان از طریق آزمایش‌های پراکنده تصویر درستی از شیوع و بروز ابتلا به ویروسHIVترسیم کرد، بلکه فقط می‌توان بر این نکته پای فشرد که در ایران همچون دیگر نقاط جهان رابطه‌ی جنسی مهمترین طریق ابتلا به ویروس HIV است.

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با تاکید بر اینکه که زنان قربانیان شیوع ایدز در کشور هستند توضیح داد: زنان در این میان قربانیان خاموشِ شیوع و گسترش این بیماری هستند و چون زیرساخت‌های غربالگری-ارجاع (همچون پزشک خانواده) وجود ندارد، از چشم مسوولان نیز ناپیدایند.

وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد
دانشور با اشاره به سخنانِ سخنگوی وزارت بهداشت که گفته کشور در آموزش‌های پیشگیری از ایدز ناموفق بوده در ادامه گفت: اگر یک صاحب‌نظر و یا جامعه‌شناس بگوید "کشور" در آموزش‌های پیشگیری از ایدز ناموفق عمل کرده، چندان عجیب نیست. ولی اگر یک مسوول دولتی به جای پذیرفتن مسوولیت دولت، توپ را به زمین "کشور" بیندازد، البته نشان از سیاسی‌کاری و فرار از مسوولیت دارد.

این پزشک و انسان‌شناس در ادامه عملکرد وزارت بهداشت را به چالش کشیده و اظهار کرد: وزارت بهداشت باید به طور دقیق بگوید چرا در این زمینه موفق نبوده و چه نهادهای دیگری هم در این زمینه مسوول بوده‌اند نه اینکه مردم را هم شریک عدم موفقیت خود کند.

وی ادامه داد: باید از وزارت بهداشت پرسید که چقدر فضا برای مشارکت عموم مردم در زمینه پیشگیری از انتقال ویروس HIV بازکرده که مردم از آن استفاده نکرده‌اند؟ وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد که تا چه حد تابوهای فرهنگی حول این بیماری را شکسته است و یا اینکه برای شکستن این تابوها از سوی مردم، زمینه و میدان فراهم کرده است؟

دانشور همچنین گفت: وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد که چرا به بهانه رشد جمعیت، توزیع رایگان کاندوم را در خانه‌های بهداشت متوقف کرده است؟ و... بعد مدعی این باشد که چرا "کشور" در زمینه آموزش و پیشگیری از ایدز ناموفق عملکرده است.

دانشور با اعلا اینکه با عدم موفقیت ایران در پیشگیری از ایدز با وزارت بهداشت موافق است توضیح داد: البته نه در ریشه‌یابی عدم موفقیت بلکه در نتیجه‌ای که حاصل شده است. در کشور ما همه‌گیری ویروس HIV در حال بدل‌شدن به یک معضل و مشکل برای امنیت کشورمان است.

وی تصریح کرد: پس نتیجه می‌گیرم که اگرچه مسوولیت دولت و وزارت بهداشت در این زمینه بسیار جدی است، به مسئولیت‌های جامعه مدنی نباید بی اعتنا بود.

چه باید کرد؟
این انسان‌شناس درباره راهکارهایی که برای پیش‌گیری از ایدز پیشِ روی ما وجود دارد گفت: صاحب‌نظران و ناظرانِ سلامت و بهداشت به جای همراهی با طرح‌های درمان‌محور "تحول سلامت"، باید به دولت برای تقویت شبکه‌ بهداشت در شهرهای بزرگ، به‌روزرسانی و تجهیز شبکه‌های بهداشت روستایی و پزشکی جامعه‌نگر در مناطق داغ و حاشیه‌ای، تهیه زیرساخت‌های غربالگری و ارجاع، مداخله بی‌قید در مناطق پرخطر و محل‌های تجمع معتادان و خیابان‌خواب‌ها با رویکرد کاهش آسیب و توزیع رایگان سرنگ و کاندوم فشار وارد کنند.

عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی انجمن جامعه‌شناسی ایران با اشاره به نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از ایدز گفت: در این راستا هم صاحب‌نظران و کسانی که برای آینده کودکان جامعه احساس نگرانی دارند باید زمینه‌ساز تغییرات رادیکال در زمینه آموزش و پرورش باشند.

دانشور ادامه داد: این گروه از افراد باید متقاضی واردشدن آموزش‌های رسمی در زمینه انتقال ویروسHIVبه مدارس آن‌هم بدون سانسور و پرده‌پوشی باشند. متقاضی اختلاط دختران و پسران در دوران ابتدایی و کاهش حساسیت‌های اجتماعی در رابطه با جنس مخالف باشند.

این پزشک در ادامه توضیح داد: از دیگرسو آن‌ها باید متقاضی واردشدن آموزش به خیابان با تبلیغات چهره‌‍به‌چهره به کمک پمفلت‌هایی باشند که خیلی صریح و علمی در مورد نحوه ابتلا، راه‌های حفاظت و نحوه استفاده از وسایل پیشگیری اطلاع‌رسانی می‌کنند. به شهرداری‌ها برای تبدیل خانه‌های سلامت به مراکز آموزش رایگان فشار وارد کنند تا با دعوت از پزشکان و جامعه شناسان برای سخنرانی و آگاهی‌رسانی به افزایش آگاهی‌های جامعه کمک شود.

مزدک دانشور همچنین گفت: در آخر این‌که روشنفکران و فعالان اجتماعی باید در تلاش باشند تا کمپینی برای ارائه کاندوم رایگان در خیابان به زنان و حتی مردان تن‌فروش شکل بگیرد و... در کل درصدد برپاکردن جنبشی اجتماعی برای حل مسایل اجتماعی باشند.

این پزشک وانسان‌شناس پزشکی ادامه داد: راهکارهای عمقی‌تری هم وجود دارد که در مصاحبه‌های دیگر به آن پرداخته‌ام و مهمترین آن عوض‌کردن شیوه برخورد با بدن و عوض‌کردن تلقی از بدن است.

دکتر مزدک دانشور در انتها نیز گفت: باید اتفاقی بیفتد که بیگانگیِ حاصل‌آمده از شیوه تولید در حوزه بدن تغییر و دگردیسی پیدا کند و بدن از محمل و جورکش عادت‌های بد به بدنی بدل شود که هم احترام آن از سوی جامعه و هم از سوی فرد رعایت می‌شود. این‌گونه است که انسان‌ها به خود اجازه نمی‌دهند که با بدنشان هرکاری بکنند...
منبع:فرارو

کاندوم

  • nima ramezani
  • ۰
  • ۰

تعبیر خواب - ترس

ترس در خواب های ما شادی و خبر خوش است. اگر در خواب ترسیدید و یکه خوردید خوشحال می شوید و خبری ناگهانی و خوب و شادی بخش دریافت خواهید داشت. نوشته اند ترس ایمنی است.... 
اگر از دزد ترسیدید از جانب خویشاوندان یا اهل بیت خود آسیب و زیان می بینید. امام جعفر صادق علیه السلام فرموده ترسیدن در خواب نصرت است.

تجاوز

تعبیر خواب - ترسائی

 ابراهیم کرمانی گوید: اگر مسلمانی بیند ترسا شد، دلیل که او را در راهی بدعت و گمراهی پدید آید و اعتقاد در دین مسلمانی ندارد. جابرمغربی گوید: اگر کسی این خواب را بیند که دشمنی دارد، دلیل است بر وی نصرت یابد، زیرا که ترسا نصرانی است و او مشتق از نصرت است. اگر ترسائی بیند که مسلمان شد، دلیل که مسلمان شود و بمیرد... 

حضرت امام جعفر صادق فرماید: اگر دید با ترسایان صحبت داشت، دلیل که دوستدار و هواخواه او بود و اعتقادش در دین اسلام ضعیف است. 

تجاوز

  • nima ramezani
  • ۰
  • ۰

چالشی به اسم تعدد زوجین

سلامت نیوز: کم نیستند زندگی‌هایی که با باز شدن پای زن دوم، به ویرانی کشیده شده که البته هیچ یک از افراد خانواده بویژه خود او از ترکش‌های گاه مرگبارش، در امان نبوده است. چه جنایت‌ها که در این گونه موارد اتفاق نیفتاده و چه امیدهایی که به باد نرفته است.

صیغه


اسمش ملوک خانم بود. زنی خوشرو و صمیمی که همیشه لبخند به لب داشت. اهل محل همه او را می‌شناختند؛ او را و زن دیگری که بیشتر وقت‌ها همراهی‌اش می‌کرد. زنی سبزه‌رو و بلند بالا که سنش به 60 سال می‌رسید و در نگاه اول خیال می‌کردی شاید مادر یا خواهر بزرگتر ملوک خانم باشد، اما کسانی که آنها را می‌شناختند می‌دانستند که این دو زن هووی همدیگر هستند.
ملوک خانم زن دوم اکبر آقا بود. می‌گفتند با رضایت زن اول به عقد او درآمده و میانه‌اش با هوو از همان اول خوب بوده است. انصافاً هم هووها به ظاهر، خوب هوای هم را داشتند اما چه کسی می‌داند که در دل آدم‌ها چه می‌گذرد. زن‌های محل هم گرچه با ملوک خانم برو و بیایی داشتند و به خاطر حسن خلق اش، رابطه شان با او خوب بود، اما چندان هم نگاه مثبتی به او نداشتند؛ هرچه باشد ملوک هووی زن دیگری شده بود و این، مسأله‌ای نبود که خانم‌ها به راحتی با آن کنار بیایند.
داستان ملوک خانم و هووی‌اش البته به سال‌ها پیش برمی‌گردد، همان وقت‌ها که بعضی مردها وقتی دستشان به دهانشان می‌رسید و به اصطلاح شلوارشان دوتا می‌شد، گاه هوس می‌کردند تجدید فراش کنند. مشکلاتی نظیر بیماری زن اول یا نازا بودن او هم، گاه دلیل دیگری می‌شد برای باز شدن پای هوو به خانه، اما این پایان ماجرا نبود. قصه حسرت‌ها، اشک‌های پنهانی و مشاجره‌های بی‌پایان، گاه آنقدر طولانی می‌شد که به عمر اعضای این گونه خانواده‌ها قد نمی‌داد.
حالا زندگی‌ها شکل و شمایل مدرن پیدا کرده و حال و هوای خیلی چیزها هم عوض شده است. تصور اکبر آقای قصه ما که همان وقت‌ها هم سنی از او گذشته بود و دو زن را با هم در خانه‌ای مشترک اداره می‌کرد، در لابه‌لای زندگی امروزی شاید کمی دور از ذهن به نظر برسد.
اما واقعیت‌ها چیز دیگری می‌گویند. اکبر آقای شصت و چند ساله که موهای سرش ریخته بود و کت و شلوار راهدار به تن می‌کرد و کلاه شاپوی‌اش را تا دم ابرو پائین می‌کشید و آدم را یاد سید میران « شوهر آهو خانوم» می‌انداخت، هیچ شباهتی به مردان جوان و تحصیلکرده با ظاهر امروزی ندارد؛ مردانی که همسرانی جوان و گاه کودکانی نوپا دارند و زندگی شان به هیچ عنوان شباهتی به داستانی که در ابتدا گفته شد، ندارد اما گویا در همان مسیر قدم برمی‌دارند. همه چیز به ظاهر خوب و مرتب است. یک زندگی ایده‌آل که خیلی‌ها حسرت‌اش را می‌خورند اما این قصه گویا سر دراز دارد.
کافی است سری به دادگاه‌های خانواده بزنید تا با شمار زیادی از موارد مشابه برخورد کنید، البته برخورد همه در مواجهه با این قضیه یکسان نیست.
سحر 34 ساله است و لیسانس مامایی دارد. فرزند اول‌اش 4 سال دارد و دومی را هم دو ماه پیش به دنیا آورده و یک ماهی می‌شود که باخبر شده شوهرش تقریباً 6 ماه پیش، ازدواج مجدد کرده است، حال و روز خوبی ندارد. نگاه‌اش خسته و بی‌فروغ است. می‌گوید:« دیگر حوصله رسیدگی به بچه‌ها را هم ندارم اما این طفلک‌ها چه گناهی دارند؟!»
به جای خالی قاب روی دیوار اشاره می‌کند و با غصه ادامه می‌دهد:« از روزی که فهمیده‌ام دیگر تحمل نگاه کردن به قاب عکس عروسی‌مان را ندارم. انگار به تمام خاطراتم خیانت شده است. شب‌ها مانند یک سایه به خانه می‌آید و تلاش می‌کند تا چشم در چشم نشویم. آنقدر گریه کرده‌ام و ضجه زده‌ام که دیگر رمقی برایم نمانده است. دائم یک سؤال در ذهنم دور می‌زند که «چرا من؟!» راستش هیچ گاه فکرش را هم نمی‌کردم دچار چنین مشکلی شوم.»
سحر خیال طلاق گرفتن ندارد می‌گوید، به خاطر بچه‌هایم. اما معتقد است که دیگر هیچ چیز شبیه قبل نمی‌شود حتی اگر آن زن از زندگی‌اش کاملاً بیرون رود.
شوهر سحر همسن و سال خودش است. از پشت تلفن، کم حرف و بی‌حوصله به نظر می‌رسد. علاقه‌ای ندارد تا داستان زندگی اش، نقل هر مجلسی شود. می‌گوید:« هر چه سحر بگوید همان کار را می‌کنم. او حق دارد که ناراحت باشد. ما هردو دانشجو بودیم که ازدواج کردیم. با سختی به اینجا رسیدیم. سحر تا وقتی فرزند دوممان به دنیا نیامده بود، پا به پای من کار کرد، شرمنده‌اش هستم. او زن خوبی است و ...»
در صدایش لرزش نامحسوسی حس می‌شود. «یک چیزهایی هست که نمی‌شود برای همه عنوان کرد. سخت است بشود درباره‌اش صحبت کرد حتی با خود سحر! شاید اگر او کمی...» حرف‌اش را می‌خورد و سکوت...

هووهای امروزی، غصه‌های دیروزی
روزی گمان می‌شد که همسر دوم مرد دوزنه، زنی جوان‌تر و زیبا‌تر از همسر اول اوست و سوگلی مرد به شمار می‌رود. این هووها گرچه مورد غضب زنان دیگر بودند اما این‌گونه حس می‌شد که از برنده شدن در رقابت ربودن دل شوهر، خشنود هستند و آن را مایه مباهات خود می‌دانند.
پروانه، 31 ساله و کارمند است. ظاهری ساده و بی‌آلایش دارد و آرام و شمرده صحبت می‌کند. تصورش کمی دشوار است که زن دوم باشد. می‌گوید: «ازدواج اولم دوامی نداشت، بعد از طلاق هم تا مدت‌ها افسرده بودم. با خانواده‌ام زندگی می‌کردم و گرچه با من مهربان بودند اما دوست داشتم زندگی مستقل خودم را داشته باشم. برای کسی که تجربه زندگی مشترک را داشته سخت است که دوباره با پدر و مادرش زندگی کند. البته مواردی برای ازدواج پیش آمده بود اما هیچ کدام را مناسب خودم نمی‌دیدم.»
او ادامه می‌دهد: «با همسرم در محل کار آشنا شدم.
یکی از ارباب رجوع‌ها بود که زیاد به شرکت ما می‌آمد. در همین رفت و آمدها هم بود که کم کم به یکدیگر علاقه‌مند شدیم. البته آن موقع نمی‌دانستم که زن و بچه دارد. وقتی حرف ازدواج به میان آمد، موضوع را گفت. پذیرش این موضوع برایم خیلی سخت بود اما به او علاقه‌مند شده بودم و از طرفی دلم می‌خواست هرچه زودتر مستقل شوم.»
حدود 2 سالی از ازدواج پروانه می‌گذرد اما همسر اول شوهرش هنوز از ماجرا اطلاعی ندارد.
اما مگر طبق قانون اجازه همسر اول برای ازدواج مجدد مرد لازم نیست؟ پروانه پاسخ روشنی برای این سؤال ندارد. «چرا، من هم شنیده‌ام اما گویا بعضی دفترخانه‌ها این کار را انجام می‌دهند.»
او از دادن شماره تلفن و نشانی دفترخانه طفره می‌رود و در عوض سفره دلش را باز می‌کند: «زن دوم بودن، کار راحتی نیست. اگر مخفیانه باشد یک جور دردسر دارد و اگر علنی هم باشد، یک جور دیگر. اولش همه چیز به ظاهر خوب بود، احساس می‌کردم با کسی که دوست دارم سر و سامان گرفته‌ام اما عمر خوشی هایم چندان بلند نبود. باور کنید خیلی وقت‌ها حسرت به دلم می‌ماند که با همسرم در خیابان قدم بزنم یا در تعطیلاتی مانند نوروز با هم به مسافرت برویم. از تنها ماندن‌های طولانی خسته شده‌ام، اما چه کنم که خودم این نوع زندگی را پذیرفته‌ام. کاش از اول تن به این ازدواج نمی‌دادم. بارها و بارها تصمیم گرفته‌ام همه چیز را به همسر اول شوهرم بگویم، اما از عواقبش می‌ترسم. احساس می‌کنم در برزخ زندگی می‌کنم.»

لایحه‌ای جنجالی
ازدواج دوم، چه موقت باشد و چه دائم، چیزی نیست که به آسانی از سوی افراد جامعه پذیرفته شده باشد؛ آن هم در شرایطی که ملاحظات و شرایطی که در اسلام بر آنها تأکید شده، در این امر رعایت نشده و صرفاً به دلایل غیر محکمه پسند بسنده شود.
ازدواج مجدد مردان که عموماً به صورت مخفیانه صورت می‌گیرد، آن هم در شرایطی که هیچ عذر و بهانه موجهی برای این امر، موجود نبوده باشد، مسلماً زنان را با چالش‌های روحی و جسمانی فراوانی مواجه می‌کند.
شاید بر همین اساس و برای حل مشکلات موجود در این رابطه هم بود که قانون جدید حمایت از خانواده پس از فراز و فرود‌های بسیار و تغییرات متعددی که در برخی مواد و بندهای آنها انجام شد، سال 1390 سرانجام با امضای رئیس جمهوری پیشین برای اجرا از سوی قوه قضائیه به وزارت دادگستری ابلاغ شد؛ گرچه لایحه جنجالی، قصه‌ای بود که سر درازی داشت و به عقیده بسیاری از منتقدان، بیشتر به این مشکلات دامن می‌زد.
این لایحه جنجالی البته تیرماه 1386 به مجلس رفته بود، اما با 4 سال تأخیر در اواخر سال 1390 تصویب و اسفند ماه همان سال برای تأیید نهایی به شورای نگهبان ارسال شد؛ لایحه پر فراز و فرودی که ازدواج دوم مردان و مهریه زنان جنجالی‌ترین موادش بود.
لایحه 50 ماده‌ای حمایت از خانواده اما مورد قبول شورای نگهبان واقع نشد و این شورا ایراداتی به آن گرفت که به ماده 22 و 23 لایحه حمایت معروف شد که در مورد ازدواج موقت و مجدد مردان بود.
در ماده 23 لایحه حمایت از خانواده آمده بود:« دادگاه اجازه ازدواج دوم را در این موارد به زوج می‌دهد: در صورت رضایت همسر و اختیار همسر دائم بعدی منوط به توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران. همچنین در صورت تعدد ازدواج، چنانچه همسر اول مطالبه کند، ازدواج دوم منوط به پرداخت مهریه زن اول است.»
این امر منجر به بروز بحث‌های داغ و اظهار نظرهای متفاوتی در آن زمان شد.
علی مطهری از جمله مخالفان حذف این ماده بود که در این باره گفته بود: «باید نگاه جامعی به قوانین و احکام خانوادگی در اسلام داشته باشیم. از این رو به موضوع ازدواج مجدد، ازدواج موقت، ارثیه و دیه کمتر زنان و... باید توأم با هم نگریست.»
نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه هم با مطهری همنظر بود. به گفته او،ازدواج مجدد جلوی خلاف شرع را می‌گیرد. ما در جمهوری اسلامی ایران زندگی می‌کنیم و نه در غرب و باید قوانین اسلامی را اجرا کنیم. در مجلس شورای اسلامی هم باید قوانین اسلامی تصویب شود.


زهره الهیان نماینده تهران، اما با تأکید بر این‌که در اسلام، اساس بر تک همسری است، اعلام کرد: «وجود چنین ماده تنش برانگیزی بود که باعث شد بررسی آن 4 سال به طول بینجامد.» رفعت بیات نماینده مجلس هفتم نیز این لایحه را خلاف نظرات امام راحل و در جهت نابودی بنیان خانواده عنوان کرد.
در نهایت شورای نگهبان وارد شد و این ماده با ایراداتی به کمیسیون قضایی ارسال شد و کمیسیون هم ایرادات را رفع کرد.
بر این اساس، ماده 23 مربوط به ازدواج مجدد مرد که بر پایه آن، مردان برای ازدواج مجدد نیازی به اجازه و آگاهی همسر قبلی خود ندارند و تنها لازم است به دادگاه توانایی مالی خود برای داشتن زن جدید را اثبات کنند، پس از انتقادهای بسیار حذف شد و در ماده 22 درباره ازدواج موقت تغییری صورت نگرفت و چنین ماند: «چنانچه ازدواج موقت منتهی به تولد طفل شود، به منظور رعایت حقوق طفل این ازدواج باید ثبت قانونی شود.»


به هر شکل با تمامی فراز و فرودها، بالاخره لایحه حمایت از خانواده از کنکور سخت شورای نگهبان گذر کرد و 9 اسفند ماه سال 91 به تصویب رسید.البته غیر از ماده 22 و 23، ماده 25 لایحه در رابطه با مهریه نیز چالش برانگیز بود و اتفاقاً هر سه این مواد از ابتکارات دولت نهم و در نتیجه دستکاری در لایحه پیشنهادی قوه قضائیه شکل گرفته بود.


حجت‌الاسلام علی شاهرخی رئیس کمیسیون قضایی مجلس هشتم در این باره گفت: «حذف این دو ماده را اعلام کردیم تا اگر مجلس به بررسی لایحه‌ای می‌پردازد، بدون وجود چنین موادی باشد که خانواده‌ها را نگران نکند و خانواده‌ها بدانند ما نسبت به مسائل آنها بی‌توجه نیستیم. اگر شرایط برای ازدواج مجدد همین باشد (توان مالی و کسب اجازه از دادگاه) قطعاً خانواده‌ها در معرض فروپاشی قرار می‌گیرند، لذا این‌که بدون محدودیت و شروط کافی به مرد اجازه ازدواج مجدد داده شود (طبق این ماده) آن را منطقی و معقول ندانستیم و لذا رأی به حذف آن دادیم.»


هیچ چیز مانند قبل نمی‌شود
در مورد ازدواج مجدد مردان، هر چند که قوانین، تکلیف را تعیین کرده باشند اما به هر حال نمی‌توان بروز عوارض روانی و اجتماعی را در این باره نادیده گرفت.
مهرداد محمد‌زاده، روانشناس و مشاور خانواده در این رابطه می‌گوید:« زنان عموماً نمی‌توانند به راحتی ازدواج مجدد شوهر را بپذیرند و در چنین مواردی، زن نسبت به شوهر خود و همچنین زن دوم،احساس نفرت پیدا می‌کند اما در بیشتر موارد به دلیل آن که این احساسات را بروز نمی‌دهد، گرفتار افسردگی‌های شدید خواهد شد. طبعاً در چنین خانواده‌ای فرزندان نیز از اثرات سوء این مسأله در امان نخواهند ماند.
ممکن است آنها نیز به تبع مادر، رفتار انزجاری نسبت به پدر از خود نشان دهند که خود، به بروز آسیب‌های دیگری نظیر پرخاشگری، انزواطلبی، بی‌حوصلگی و بی‌اشتهایی منجر خواهد شد که می‌تواند زمینه ساز بروز مشکلاتی همچون افت تحصیلی و فرار از خانه شود.»


او ادامه می‌دهد:« بی‌میلی به ادامه زندگی مشترک از سوی زن اول نیز از عواقب ازدواج مجدد مردان است. در این گونه موارد حتی زن ممکن است بر اثر بروز هیجانات عاطفی و احساس انزجار به شوهر خود آسیب برساند، چرا که زن اول به عقیده خود با تمام سختی‌های زندگی مشترک کنار آمده و اکنون که شوهر با اختیارات مردانه خود به ازدواج مجدد اقدام کرده است، در نظر زن نوعی خیانت و نادیده گرفتن تمام تعهدات زندگی زناشویی صورت گرفته است.»


این روانشناس معتقد است که به هر حال ازدواج مجدد در عرف جامعه ما دارای بار منفی است و می‌تواند به گونه‌ای در برقراری شبکه‌های ارتباطی خانواده با دنیای پیرامون خود تأثیرگذار باشد.


محمد‌زاده می‌گوید: «معمولاً در این گونه خانواده‌ها رفت و آمدهای خانوادگی به میزان بالایی کاهش می‌یابد؛ چرا که طرفین از مواجهه با افراد فامیل و این‌که مجبور باشند توضیحاتی در مورد زندگی خود بدهند یا نحوه برخورد دیگران با این قضیه فراری هستند.»


او ادامه می‌دهد: «از سویی دیگر مسئولیت‌های تعدد زوجات سنگین است و خواه ناخواه آسایش و راحتی را از مرد می‌گیرد که خودش تبعات منفی برای خانواده دارد. البته در بسیاری از موارد دیده شده که مرد از تعدد زوجات بسیار هم راضی است و احساس سختی و در فشار بودن هم ندارد که در این گونه موارد معمولاً از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اخلاقی آن شانه خالی کرده و زنی را مورد توجه قرار داده و به زن دیگر بی‌مهری کرده است.»


کم نیستند زندگی‌هایی که با باز شدن پای زن دوم، به ویرانی کشیده شده که البته هیچ یک از افراد خانواده بویژه خود او از ترکش‌های گاه مرگبارش، در امان نبوده است. چه جنایت‌ها که در این گونه موارد اتفاق نیفتاده و چه امیدهایی که به باد نرفته است. نمونه مشهورش همین داستان تلخ ناصر و لاله و شهلا.
زندگی مشترک پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد. شاید پای صحبت هرکس بنشینید، حرف تازه‌ای بشنوید؛ حرف‌هایی که گاه آنقدر در دل می‌مانند تا غبار فراموشی سر و رویشان را بپوشاند و گاه هم منجر به بروز اختلالات گوناگون می‌شود که تبعات مختلفی هم دارد.
بغض‌های فرو خورده، گریه‌های پنهانی، حسرت‌های به دل مانده، غرورهای جریحه دار شده، آسایش از دست رفته، آرزوهای خاک شده و....
این قصه سر دراز دارد....
منبع:روزنامه ایران

صیغه

  • nima ramezani
  • ۰
  • ۰

دیدن خوام دام و دود و تعبیر این دو خواب

دام
محمدبن سیرین گوید: دام اگر بیند، مکر وحیلت بود. اگر بیند پای او در دام گرفتار است، دلیل بود که به مکر و حیله گرفتار شود. اگر بیند پایش از دام گشوده گشت، تاویلش به خلاف این بود. جابر مغربی گوید: اگر جانوری از جمله حیوانات با دام بگرفت، آن کس را که به آن جانور منسوب است به مکر و حیلت به چنگ آورده، مطیع و فرمانبر خود کند.

دختر

دود
محمدبن سیرین گوید: دود به خواب، سلطانی ستمگر باشد. اگر بیند در جانب مشرق یا به جانب مغرب دودی عظیم بود، دلیل کند که مردم آن دیار از سلطان، جور و ستم رسد و در محنت او گرفتار گردند. اگر بیند دود در عالم برنخاسته و آتش زبانه می زد، دلیل است که فتنه و بلا در آن عالم پدید آید. جابر مغربی گوید: اگر بیند در شهر یا در ولایتی، بی آن که آتشی بود دود بر می آمد، دلیل است که اهل آن موضع را از حق تعالی بیم بود و توبه باید کرد... 

اگر بیند از خانه یا دکان او دود بیرون می آمد، دلیل که شاهی ظالم وی را مصادره و مالش بستاند.

دختر

  • nima ramezani